|
مرزپیما
دو شاعر در زندان
تاريخ نگارش :
۲۴ مهر ۱٣۹۴
|
|
دو شاعر در زندان
مهدی موسوی و فاطمه اختصاری دو شاعری هستند که در روزهای اخیر از سوی قاضی مقیسه به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند. برای این دو شاعر در مجموع بیش از بیست سال زندان و برای هر کدام ۹۹ ضربه شلاق حکم کردند. در جرایم آنها روبوسی و دست دادن با نامحرم نیز آمده بود.
در پی صدور حکم زندان و شلاق برای فاطمه اختصاری و مهدی موسوی، دو شاعر ایرانی، شماری از نهادها از جمله انجمن بینالمللی قلم، انجمن قلم آمریکا و کانون نویسندگان ایران بشدت از این حکم انتقاد کردند.
ترانهی زیر سروده ای از فاطمه اختصاری است که بهای آن یازده سال زندان و شلاق تعیین شده است.
تهران و بوی ذرّت مکزیکی و غروب
تهران و چند خاطرهی افتضاح و خوب
تهران و خطّ متروی تجریش تا جنوب
این شهر خسته را به شما میسپارمش
تهرانِ سکته کردهی از هر دو پا فلج
تهرانِ وصلهپینه شده با خطوط کج
تهرانِ تا همیشه ترافیک تا کرج
این شهر خسته را به شما میسپارمش
من روزهای خونی و پر التهاب را
من سطلهای سوختهی انقلاب را
بر سنگفرش کهنه بساط کتاب را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم
من خشخش رفتگر از صبح زود را
سیگار بهمن و ریهی غرق دود را
من هر که عاشقم شده بود و نبود را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم
بلوار پر درخت "ولیعصر" تا "ونک"
نوشابههای شیشهای و تخمه و پفک
کابوسهای هر شبه از درد مشترک
یک روز می رسد که فراموش می شوند
تنهاییام نشسته میان اتاقها
بر بیست و هشت سالگیام جای داغها
گریه نمیکنم... همهی اتّفاقها
یک روز میرسد که فراموش میشوند!
دیوارهای خسته ی زندان، تصویر راه راه من این است
رویای سبز پیش تو بودن، تنها پناهگاه من این است
از باغ در غروب نوشتم، از خشم دارکوب نوشتم
از روزهای خوب نوشتم، باور بکن گناه من این است
با هم، کنار هم، بغل هم... یک چشمبند مشکی محکم ...
رویای ناتمام تو آن بود، آینده ی سیاه من این است
می خواست که بیاورم ایمان به عکس توی ماه! ندیدم
بر روی دستمال کشیدم عکس تو را٫٫٫ که ماه من این است!
یک عمر عاشقانه سرودن، از دردها ترانه سرودن
گفتند اشتباه تو این بود، دیدم که اشتباه من این است
یا بغض در کنار خیابان، یا گریه و فرار از ایران
یا خودکشی ِ داخل زندان، پایان دادگاه من این است
مردی که حبس زیرزمین شد، مردی که بی تو خانه نشین شد
از خنده های دیو نترسید، با گریه گفت: راه من این است ...
"سید مهدی موسوی"